این غزل یکی از سرودههای ایشان است که به آستان مقدس امام زمان(عج) تقدیم شده و برای نخستین بار در سال 1390 منتشر شد.
دل را ز بي خودي سر از خود رميدن است- جان را هوای از قفس تن پريدن است
از بيم مرگ نيست كه سرداده ام فغان- بانگ جرس زشوق به منزل رسيدن است
دستم نمیرسد که دل از سینه برکنم - باري علاج شكر گريبان دريدن است
شامم سيه تر است ز گيسوی سركشت- خورشيد من برآی كه وقت دميدن است
سوی تو اين خلاصه گلزار زندگی- مرغ نگه در آرزوی پركشيدن است
هرگل دراين چمن كه سزاوار ديدن است- تقدير قصه دل من ناشنيدن است
آن را كه لب به دام هوس گشت آشنا- روزی (امين) سزا لب حسرت گزيدن است
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: